تحقیقات و مطالعاتی که در سال های اخیر انجام گرفته، نشان می دهد دین و ایمان به خداوند نه تنها در سلامت خانوادگی و اجتماعی افراد نقش تعیین کننده ای دارد بلکه در درمان مشکلات جسمانی و روانی افراد بخصوص در اشخاصی که از دردهای ناعلاج جسمانی و روانی رنج می برند، بسیار موثر می باشد. به همین جهت کتب زیادی در سراسر جهان در زمینه روانشناسی دین به نگارش در آمده و انجمن روانشناسی آمریکا حوزه مستقل و مجزایی را برای روان شناسی دین در نظر گرفته است. لذا نویسندگان این کتاب بر آن شدند کتابی در زمینه مقدمات روان شناسی دین به نگارش در بیاورند. هدف از ارائه چنین کتابی، ارائه تصویر اجمالی، کلی و نسبتا روشنی از روانشناسی دین برای دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد. قطعا این کتاب در فهم کتاب های مرجع دینی موجود، کمک زیادی به دانشجویان خواهد کرد.
فصول و ترتیب فصول این کتاب، مطابق نظر شورای انقلاب فرهنگی برای تدوین کتاب روان شناسی دین و بر اساس ادبیات دینی و علمی صورت گرفته است. فصل اول و پنجم توسط دکتر گودرزی، فصل دوم توسط دکتر عبداله زاده. فصل سوم و چهارم توسط دکتر شمس، فصل ششم توسط دکتر بیرامی (شایان ذکر است آزمون های هوش معنوی توسط دکتر عبدالله زاده در این قسمت به نگارش در آمد) و فصل هفتم این کتاب توسط دکتر ترخان به نگارش در آمده است (مسئولیت علمی و محتوایی هر فصل، به عهده نویسنده آن فصل می باشد). گرچه هر یک از مؤلفین سعی وافر داشته اند با قلمی خود آموز و روان مطالب مربوط به خود را ارائه نمایند، اما بر این باورند، این کتاب مبرا از عیب و نقص نمی باشد. لذا پیشاپیش از همه خوانندگان که پیشنهادها و انتقادهای ارزنده خود را جهت بهینه سازی کتاب در ویرایش بعدی به مؤلفین ارسال می دارند، کمال تشکر و سپاسگزاری را دارند.
دین مجموعهای از عقاید، اخلاق، قوانین فقهی و حقوقی است که از ناحیه خداوند برای هدایت و رستگاری بشر تعیین شده است. (جوادی، آملی ۱۳۹۱)
در یک مفهوم کلی تر، میتوان گفت که دین یک مجموعه معرفتی است که از جانب خداوند برای هدایت انسان از طریق پیامبران ارسال شده است. در این مجموعه معرفتی میتوان مؤلفههایی مانند اصول، مبانی، قوانین فقهی و حقوقی، سنت ها، روش ها، اندیشه ها، اعتقادات، تفسیرها و اخلاقیات را یافت.
روانشناسی در مفهوم کلی آن، علم مطالعه رفتار موجودات زنده و در مفهوم محدود آن علم مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی آدمی است. اگر تعریف دوم روانشناسی را بپذیریم، میتوان گفت که وقتی دین در رفتار انسان تجلی پیدا نکند نمیتوان از روانشناسی دین سخن گفت پس اگر آنچه تحت عنوان دین نامیده میشود در رفتار آدمی نقش پیدا کند موضوع مطالعه علم روانشناسی خواهد بود و این شاخه از روانشناسی را میتوان روانشناسی دین نامید. منظور از روانشناسی دین، شاخهای از روانشناسی است که رفتار آدمی را از این حیث که تحت تأثیر آموزههای مختلف دینی است مورد بررسی قرار میدهد؛ مانند روانشناسی بالینی که رفتار آدمی را از جنبه مرضی یا روانشناسی تحولی که رفتار انسان را از جنبه تحولی مورد بررسی قرار میدهد. (آذربایجانی ۱۳۹۱)