سبد خرید شما خالی است.
رمان تحسین شده توسط انجمن روان شناسان خلاقیت خیابان ها همه شبیه هم بودند. تا حالا زندان نرفته بودم. با خودم گفتم، باز خودشیرینی جلو رئیس؟ آخر این چه سوژه ای بود که قبول کردی؟ پسر جوان پولداری به جرم قتل نامزدش در زندان است و هر لحظه، منتظر حکم قصاص است. خانواده ی دختر هم کارخانه دارند و ابدا حاضر به بخشش نیستند. می دانستم که اسم دختر صوفی بوده، هفده ساله، پیش دانشگاهی هنر...