حتى خورشید هم بخش تاریکى دارد. اگر بگوییم که هیچ چیز معنى ندارد، باید نتیجه بگیریم که جهان بیهوده و مهمل است. اما آیا واقعاً هیچ چیز معنایى ندارد؟ من هیچگاه معتقد به چنین چیزى نبوده ام. انسان تنها آفریده اى است که نمی خواهد همان باشد که هست. به دست آوردن خوشبختى بزرگترین پیروزى در زندگى است. بدون کار، هر نوع زندگى فاسد می شود. ترجیح می دهم طورى زندگى کنم که گویى خدا هست و وقتى مُردم بفهمم که نیست، تا اینکه طورى زندگى کنم که انگار خدا نیست و وقتى مُردم بفهمم که هست. ما می خواهیم که در برابر سرنیزه هرگز سر تسلیم فرود نیاوریم تا قدرتى که در خدمت اندیشه نیست چیره نگردد... انسان براى ادامه این تلاش آفریده شده است. باید بدانیم که چه می خواهیم! به اندیشه معتقد باشیم، حتى اگر قدرت، براى فریفتن ما نقاب عقیده یا رفاه به چهره ى خود بزند... در جهانى که ناگهان از هر خیالى واهى و از هر نورى محروم شده است. انسان احساس می کند که بیگانه است. محبوب کسى نبودن فقط یک بدشانسى است، در حالى که عاشق نبودن، یک بدبختى است.